بدون من خوش میگذره؟
دیگه این قدر ستاره واسم روشن شده که بهشون عادت کردم D:
اصلا خیلی خوشگله. یه پنل 56 ستارهی توپ!!!
# با هم چت کنید. وب خودتان است!
بدون من خوش میگذره؟
دیگه این قدر ستاره واسم روشن شده که بهشون عادت کردم D:
اصلا خیلی خوشگله. یه پنل 56 ستارهی توپ!!!
# با هم چت کنید. وب خودتان است!
خدایاXDD
اتفاقا دیروز به فکرت بودم، گفتم دوباره غیبت زد :") بیا دیگه.. دلمون برات تنگ شده..
نه جات خالیه اصلا زیاد!
همه باید با کامبک بیانو منفجر کنیم @_@
وااایییی من از جمعه ۲۰ تا ستاره داشتم...الان شده ۵۰ تا هرچقدرم بازشون میکنم کم نمیشن -_-
یادمه دوم دبیرستان، امتحان فیزیک رو که تو همین حدودای 23 -24 اسفند بود جز سه نفر هیچکی نرفته بود مدرسه شرکت کنه. مدرسه مجازی اینطوریه یا کلا شماها اواخر اسفند همیشه امتحان می دید :D
موفق باشی :))
دیگه عادت کردیم که همانا وایولت از محو شوندگان است.
عه سلام ویولت نازم D:
برو ستاره هاتو نگا کن شاید منم باشم T---T
ما عشق کتابو داریم وایولتا!
بیا اقای نویسنده یه متن بنداز وسط ادامش بدیم:(
@اقای ابی
برین داستاتی به وسعت قلبهایمان(یا ذهن هایمان؟ یه همچین چیزی:/) رو بخونید تو نصف وبلاگا پیونده^-^
باشه فقط لطفا یکی بیاد یه شروعی واسش بنویسه
یا نههه! خودت بنویس بابا نا سلامتی نویسنده این مملکتی:|
@ آرام
عشق کتاب وبشو بسته...
سینیور لطف میفرمایند باز کنند ما بخونیم!
سلام سلام سلام
خوب شد که برگشتبن،خیر مقدم. :)
چه جالب،پنل پر ستاره ،مثل تبلیغ پنیر میهن. :)
نه اقا من دارم میگم لطف کنه... بستن وب حق هر کسی اونم بدون توضیح...
@آقای آبی
حداقل بستنش خداروشکر این دفعه به دلیل مسائل امنیتیه.. -_-
وگرنه الان پستای اختصاصیش بیانو می ترکوند.!
@آقای آبی
عشق کتاب یه مشکلی براش پیش اومد که باید وبشو میبست. نمیشه گفت اینجا.. راه دیگهای نداشت متاسفانه.
@آقای آبی *-*
شرمنده=) چیزی نشده... مجبورم ببندمش.. بازش میکنم:")
وایولت من یه ایده ای دارم واسه پست رول نویسی.. میخوای بهت بگم گسترشش بدی؟ خودم دلم میخواست برات بنویسمش پست کاملشو ولی امروز تا عصر خیلی کار دارم:") مربوط به امتحان معلما توی اسفند..
بگم بهت ایدمو؟ @-@
@سمر و آیسان
تازه بازم گرفته شده هست.. بازم اضافه قراره بشن :")
فقط منتظرم یکم بگذره از حالت هرزنامه خصوصیای اطلاع رسانیم بیاد بیرون..
@عشق کتاب
اگه بگم دو دقیقه و خورده ایی داشتم رو جمله اولی دقت میکردم خنگ بنظر نمیام!-_-
《بازم گرفته شده هست!》 زمان افعالش اصلا گیج و موج کنندست *_*
آها خب پس به سلامتی.. تا شب قراره هی بری خصوصیات مردم..موفق باشی *هورت کشیدن آبمیوه با نی*
@آیسان
دقیقا! XD
@عشق کتاب
امیدوارم زودتر این مشکل حل بشه. منم همین اتفاق واسم افتاد، تازه فهمیدم پستام خونده هم شده :/
منم شما ر ندیده بودم. :)
قالبتان زیبا شده،
دیگه چه بگویم؟...
@موچی
بهت گفتماD: همون اول از همه.. دیروز، که اگه وبمو بستم چه اتفاقی افتاده =-=
@عشق کتاب
میدونم میدونم بهم دیروز گفتیD":ولی ادامه بحث سمر و آیسان..هیچی نفهمیدم:|
@سمر
من که با اون کاری ندارم ولی در هر حال من روزی پونصد بار آرزو میکنم نقش زمین شه...
اصلا دیدن این پارچه(؟) سیاه روی وب عشق کتاب از بدترین اتفاقات و شکنجه ها دنیویه-_-
لعنت خدا بر او باد!
@وایولت
چقدر بخش کامنتات و کلا قالبت دنجه باسه چت کردن!
من تو وب خودم احساس میکنم همه جاشون ناراحته تو بخش کامنتا@_@
@آیسان
بیا آرزو کنیم آدرسو یادش بره :|
واقعا خیلی بده... خیلی -_-
هی! هی!! یه چیزی... عشق کتاب زود تند سریع یه خصوصی به من بده کارت دارم!
@موچی
این دیگه از عجایب خلقته :دییی
@آیسان
تلهپاتیطور و فلان و اینا دیگه D:
@سمر
آرزو می کنیم"_"
هی! هی!! یه چیزی... عشق کتاب زود تند سریع یه خصوصی به من بده کارت دارم!
حالا که اینجوریه بیا به منم خصوصی بده کارت دارم !
@_@
اول بگو مال کی بوده، بعد کپی کن:))) *چشم چشم میگم مال شماست..xD
, bacheha!
Dorost shod tas hih kibordam..
Vali nemidonam che gandi zadam zabon farsish pak shod! !
😂😂😂😂😂😂😂
Shoma har tor rahtin😂😂
Kelasamo che konam??😂😂🤭
,be moaleme ham ham chin chizy ferestadam..😂😑
Ye kari mikonam alan.
Bayad javab eshgh ketabam bedam..
Majboram dorostesh konam😂🤦♂️
@aysan
vay khodaaaa😂😂
rasti, vase XD va :D ghozashtan rahattarim :DD
XD.
سمر درست شد!
وایولت دستت طلا اشکال نداره عوضش چنتا زبون دیگه هم رو کیبوردم گیرم اومد ها ها$_#
عام.. منم چیزی به ذهنم نمیرسه :|
همینجوری شروع کن، ما هم همینجوری ادامه میدیم :دی
هق دلم خیلی تنگ شده :_)
پنلت 56 ستاره است... ولی چه فایده؟ ستاره تو تو پنلای ما نیست. بدون ستاره وایولت اصلا پنل چه معنایی داره؟ :_)
خب برای رول نویسی ..
شخصیتش دختر نباشه این دفعه یکم داستان اَشکن(اکشن ) شه به قول آبجیم..
ماجراجویی باشه ژانرش و فانتزی هم همین طور..(انگار اومدم کتاب بخرمxD)
دو دقیقه رفتم درس بخونم دوباره شروع کردین:/ XD
نظرتون چیه بریم اون رول نویسی افسون شده رو تموم کنیم؟
آره یه پسر ماجراجو و کمی هم جدی و مهربون! ترکیب خوبی میشه..
ربات های شیطانی هومم بدم نیستا!
چرا من فانتزی خیلی دوست!! 🥰😍
هممم کرونا ولش کن اصلا بهش محل نده ازش بدم میاد ..همین مونده جرقه رول نویسی مونم بشه-_-
چرا باهوشم باشه خوب میشه!
اصلا مبتلا به سندرم ساوان باشه! خیلی باحال میشه ها!
میدونین که سندرم ساوان چیه!؟"_"
بچه ها من این چند وقته هر چی کتاب خوندم معلول بوده شخصیت اصلی"-"پس پیشنهاد میدم یه خواهر داشته باشه پسره که ناشنواست!بعد در این بین حالا باید به خواهرشم کمک کنهD:
مایکل وی:")
چقدر دوستش داشتم یه زمانی =))
و وای... چقدر من دوست داشتم مایکل و تیلور بهم برسن.. چقدر بهم میومدن =")
سندرم ساوان رو معمولا از بین افراد اوتیسمی بهش مبتلا میشن..در واقع از بدو تولد همراهشونه مثل خود او تیسم..
خیلی خیلی هم نادره! مثلا از هر دویست نفر مبتلا به اوتیسم تو دنیا یک نفر ممکنه داری سطوحی از این سندرم باشه..
مبتلاهای این سندرم معمولا ارتباطات احتماعی خوبی ندارن ولی در عوضش مهارت های فوق طبیعی یا مهارت هایی که انسان های دیگه به سختی اونها رو فرا میگیرن شامل میشن..
مثلا هوش خیلی بالا یا توانایی بالا در حل مسایل یا حتی موضوعات هنری.در برخی مواقع حتی دید فوق قوی و تخیل قدرتمند.
#اثرات سریال دیدن با مامان بزرگ..
آره اونو یه سال پیش خوندمD:ولی از جلد چهارم به بعدشو نخوندم..خنک شده بود داستان"-"
ولی این چند وقته یه کتاب خوندم ناشنوا بود.یه کتاب خونده معلول بدنی بود نه میتونست راه بره و حرکت کنه و نه حرف بزنه!-یکی دیگه هم خوندم سرطان داشت سرطانش خوب شده بود:/
+هوم..نمیدونم..میخوای داستانو بزاری خودم خواهر ناشنواشو اضافه میکنمXD
به نکتهی خوبی اشاره کرد آیسان. شخصیت بیزحمت پسر باشه. من با شخصیتای دختر کنار نمیام :|
دقیقا! دقیقا!
تازه اینم هست، هرگز دخترررر گفتن به اندازهی پسرررر گفتن کِیف نمیده. تبعیض جنسیتی تا کجا! :دی
حالا خوبه منم دخترم!!
کامنتای عشق کتاب و سمر و آیسان...
مربوط به خانواده نیست؟ 0_0
ادرسشو پیدا کرده باشن؟ -،-
کلا پسرای قصه همیشه موجودای باحال و خفن تری ان..
بیاین قبول کنبم ._.
ولی خب تو کتاب قرنطینه شخصیت اصلی داستان یه دختره بود که خیلی بزن بهادر بوداا اسمش آنی ملز بود..ولی خب پارتنر اصلیش تو داستان یه پسره بود به اسم ویویل که ازش یه سال بزرگتر بود اونم خفن بود..یجورایی رابین هود مهربون قصه بود..آنی سرکش تر از پسره بود..متجرمه فارسی گولمون زده بود میگفت دوست همن-_-..
خانواده آدرسشو میدونن ^-^ فقط فکر میکنن ول کردم وبمو..
عه:/ من با شخصیت پسر کنار نمیام =") حداقل شخصیت اصلی پسر.. مثلا شطرنج شخصیت اصلی دختره، راهرو دختره، چندتا داستان کوتاهام دختره..
.-.
شخصیتای پسر باحال ترن -،-
من فقط دعا میکنم دخترا بمیرن :|
البته این درباره سلینا ساردوثین صدق نمیکنه -،-
دختر به این کیوتی @-@
هیچ میدونین دختری که کویین باشه و خودش رو پا خودش وایسه و خودش به تنهایی از خودش دفاع کنه چقدر باحاله؟ *-*
وایولت@
آره بابا خیلی گول زنکی بود ترجمش.. اصلا معلوم بود اونجایی که سر پسره رو زدن با چوب شیکنودن این دختره داشت میمرد(از جمله تخیلات منxD)
یا مثلا اونجایی که تو قرنطینه اسکوروج دختره رو بردن بالای یه درخت تو یه قفس تنگ زندونی کردن با اینکه صبحش با پسر دعوا کرد بود شب پسره اومد پیشش از قفس درش اورد بهش غذا داد...
خلاصه که اینجوریا بود...مترجمه خیلی خواسته بود حجب و حیا رعایت شه حتما#_#
اصلا باید کتابه رو بخوتی بفهمی من چی میگم..
منم شخصیت پسر رو بیشتر دوست دارم....
ولی انصافا عاشق اون شخصیت دخترهام که پسرها رو کتک میزنن باهاشون دعوا میکنن و اینا*-*
وای وای ماجرای رول پلی چیه؟ منم بازی!!
@وایولت
مایکل وی یه مدت جزو لیست تنفرهام بود تو بخش "من و من" وبلاگ :| سعی نکن تحملش کنیی! سخته!!
@آیسان
آنی خیلی خفن بود**_** خیلی خیلی. کلا هر شخصیت که جنیفر نیلسن می نویسه خفنه @_@ چه دختر چه پسر
@آرتمیس
به اونا میگن تسوندره D:
(هلن اسپمر میشود!! دیری ری رین!)
@آرتی
من دو بار خوندمش..احساسی نبود که اشک دربیاره ولی دروغ چرا..فضاسازیش فوق العاده بود! اصلا موتور تخیل من سه سوته براش روشن میشد! مخصوصا قسمت های قرنطینه شدنشون تو جزیره...
از اونجایی که بردنشون جزیره تازه داستان جون گرفت! حداقل پنج شیش فصل بعد از شروع کتاب..
@عشق کتاب
کدوم دختر؟ کدوم داستان؟ کی کویینه!؟@_@
@آرتمیس
من دقیقا از همون دخترام ×-×
پسرداییم یکم کوچیکتره ازم، بیای من و اونو مقایسه کنی به این نتیجه میرسی که من باید پسر میبودم اون دختر XD
@عشق کتاب
نگو که گامبی وزیرو میگی!
من هنوز سریالو ندیده و کتابو نخونده واسش سکته میکنم -،-
فکر کن بازیگر نیوت توشه! یا حتی بازیگر هری پاتر -،-
سیا هم که واسش آهنگ خونده -،-
*سکته کردن*
@سمر
این دینامیک دختر قوی پسر مهربون خیلی جذابه تو داستان ها! مثلا دختره یه هدف داره(مثل انتقام) و با ان پسره آشنا میشه و فکر می کنه اه چقدر این پسره شعفیه. دختر همش پسره رو از دردسر نجات میده، ولی آخر داستان که یه تصمیم احساسی هست، یه تصمیم سخت، وقتی که دختر حاضره برای انتقامش به هرکاری دست بزنه، خلاصه اینکه یهو خل میشه، اون زمانیه که پسره دختره رو از تاریکی بیرون میاره و تصمیم سخته رو میگیره و نجاتش میده!
@آرتی دوباره
آره خفن واقعی اونان این آنی هم چاقو داشت تو پوتینش همیشه..اصلا خیلی جالب بود مثلا وقتی با یه دختر شهری رو به رو شد که یکی از شخصیتای داستان بود..مسخره کردن و کل هاشون خیلی خوب بود..اون دختره بخاطر رومان های حریر روی لباسش گریه میکرد این آنی ملز دامنش تو آتیش سوخت کندش انداخت اون ور-_-
یا مثلا یجا که تو دریا سوار قایق بودن دختر شهری پولداررو از حرصش پرت کرد از قایق بیرون @_@
@هلن
دقیقا همه ی شخصیتا جالب بودن..مخصوصا اون پسره که آخرای داستان اوند..اهل رودخونه بودا...اسنش چی بود!؟
@حنا
نه بابا کلی منظورم بود @-@
@هلن
واوو "-"
دلم میخواست الان ایده رولمو مینوشتم یه رول نویسی شروع کنیم ولی.. حس میکنم بده، شایدم نباشه@-@ و تازه.. وبم بستس.. اصلا بازش کنم؟ برام مهم نیست دیگه.. شایدم باشه.. چه میدونم :")
@عشق کتاب
لوس نشو بازش کن! فدای سرت هرکی میخونه که نباید بخونه :")
من نمی تونم تحمل کنم بازش کن!
ایدت رو هم بنویس! من مطمئنم عالی میشه 😊
@آیسان
یادم نمیادش *-*
@عشق کتاب
من اصلا حواسم نبود که بستی :" چرا اینکارو می کنید واقعا...
خب خوبه دیگه! بهونه اش هم جور شدد!! به خاطر رول پلیه هم که شده باز کنـــش!!
عه لیدی باگ..
من اصلا نمیخواستم ببینمش.. زیادم دوستش نداشتم ولی وقتی چندنفر تو همین بیان خودمون گفتن من شبیه این پسره آدرینم گفتم بذار یه قستمشو ببینم..
کت نوارم میگه بانوی من؟ TT آقا من اصلا از اون بانوی منو برنداشتم.. حالا فهمیدم چرا یادم میوفتن.. چرا آخه اونم باید بگه بانوی من؟ T-T
ایح "-"
@هلن
منم یادم رفته اسمشو ولی ویویل از اون خفن تر بود اون دیگع رفته بود شهر لوس شده بود*_*
@هلن
اوه.. دلیل بستن وبمو به تو نگفتم، شت.. قرار بود یه ساعت پیش دوباره شروع کنم به اطلاع رسانی.. وایسا بهت بگم تو هم یه نظری بدی..
من اصلا لیدی باگ رو دوست نداشتم :|
خدا رو شکر تو آدرین نیستی عشق کتاب:|
@عشق کتاب
واو..."_" آدرین...! راست میگی تکه کلام اونم بانوی منه! #_#
ولی آدرین خیلی دیگه ازش خوشم نمیاد شخصیت پردازیش تو کل داستان فقط معطوف به مهربونیشه اصلا استعداد خاصی نداره@_@
نه الان که فکر میکنم شبیهش نیستی! شاید فقط وجه شباهتتون فقط و فقط همین مهربونی و kindness تون باشه.. ولی از لاحاظ(خودم میدونم چی نوشتم!) دیگه هیچ شباهتی ندارین..همش وجه تمایزه @_@!
در جواب این که از هلن پرسیدی تکراری نیست..
باید بگم اکثر داستانا تکرارین. قصهها تکرارین، اما از زبون یه قصهگوی جدید، از یه دید جدید، با شخصیتای جدید :)
عه چقدر نا_علاقه به لیدی باگ @-@
من فقط از اینش خوشم اومد که مرینت آدرینو دوست داره کت نوار که همون آدرینه عاشق مرینته که لیدی باگه..پیچش داستانیش بامزست.. فقط همین "-"
@سمر
واو این درستشه!
@وایولت
آره کت نوار بودنش جاذاب تره@_@
مرسی که گفتین..الان دیگه با دیدن آدرینم یاد عشق کتاب میفتم..=_= آدرین که نه کل جد و آباد میراکلس الان دیگه منو یاد عشق کتاب میندازه €_€
عععا -،-
من گامبی وزیرو ندیدم ولی از توی موزیک ویدیوی سیا فهمیدم بازیگر نیوت (توماس سنگستر) و بازیگر دادلی (اسمشو نمیدونم -_-) توی سریال هستن -،-
@سمر
آره ولی مثلاً دقت کنید تو اکثر کتابا/ داستان/انیمه ها سه تا شخصیته....اولی یه پسر مهربونه..دومی یه پسره خل و چل و سومی هم یه دختر قوی و کتابخون و از قضا همیشه هم دختر قویه عاشق خل و چله میشه:|
مثالش همین هری پاتر :دی
×آگهی بازرگانی×
انیمه دیمن اسلیر (kimetsu no yaiba) و جوجوتسو کایسن (jujutsu kaisen) رو ببینین بای XD
@عشق کتاب
اصلا هر کی این فیلمو میبینه فقط بخاطر دیدن صحنه اییه که اینا از هویت هم با خبر شن! وگر نه بقیه داستان اصلا اهمیت ندارهxD..
منم حوصلم نکشید چهار فصل حرص خوردنو تحمل کنم...ننشستم ببینم..انیمه ببینی بهتره این خبراش میرسه اگه از هویت هم با خبر شن=،=
موافقم. کپی نباید باشه. هر داستانی یه وجه تمایز با بقیه داره. مثل آدما :)) درسته خیلی شبیه همن، اما در عین حال شبیه هم نیستن!
وای آره، اون دیگه خیلی تکراریه :/
البته شایدم با خلاقیت بشه یه نوشتهی خوب با این ایده نوشت.
اوهوم *-*
راستی میدونستین من بین اون اکیپشون از هری خوشم نمیاد اصلا:/ اول رون بعدش هرماینی آخرشم اگه خدا خواست هری =-=
@عشق کتاب
چیز عجیبی نیست، من و دوستای پاترهدم هم از هری بدمون میاد ×-×
@وایولت
هعی..نه فقط میراکلس ..بلکه الان شازده کوچولو..کتاب..بلاو چاو..پلی ویت فایر..هرچیزی راجب نویسندگی و نوشتن.. یاد آور عشق کتابه برام=_=
@عشق کتاب
بهت حسودیم شد چقدر یادمان های خوب و خفنی داری!
ببین با چه چیزای خوبی یادت میفته آدم-_-
امروز رگ حسودیم گل کرده اصلا#_#
شما با چیا یاد من میفتین!؟ xD..
@آیسان
من هر وقت تو پینترست یا جای دیگه عکس وانیلوپه رو میبینم یاد تو میوفتم D:
@عشق کتاب
من خودم از بین کل کاراکترای هری پاتر لونا رو خیلی دوست دارم خیلی مهربون و خاصه :-:
@سمر و آرتی
هومم xD وانیلوپه! این عکس پروفایملو مامانم دیده بود میگفت چقدر طرز نگاهش شبیهته!@_@ پس بدونین من بیشتر اوقات این شکلی نگاهتون می کنم ((=
ولی اصلا نمی دونم چیشد این هویت وانیلی برای بیانم ساخته شد@_@
اصلا نمیخواستم دیگه انقدر کیوت باشه..
@وایولت
جلد سوم صعودد!! مگه اومدد؟؟
وای ایکاش نمایشگاه می خریدمش!
پ.ن:راستی، نه آدمی رو تموم کردما! میخوام برم سراغ انیمش..
بعد باورت نمیشه! توی داستان شخصیته یه شعری از مولانا رو خونده بود! نمیدونم کار مترجم بود یا واقعا تو داستان بود... ولی به یه شاعر ایرانی اشاره کرد و شعرش رو خوند!
وووهوی!
@حنا
دراکو TT
از شخصیتای مورد علاقمه. غیر از اون هم اسنیپ و بلاتریکس و لونا رو دوست دارم D:
@حنا
عجیبه ولی هرجا واژه مستهجن رو می بینم یاد تو می افتم:/
منم اول از دریکو بدم میومد ولی بعدش فهمیدم این ذاتا آدم خوبی بوده :") فقط از مامان و باباش مجبور بوده به حرفشون گوش بده و هیچ دوستیم نداشته=")
دریکوئه راستی ^-^ منم نمیدونستم.. مترجما اشتباه ترجمش کردن.. عین هرمیون و هرماینی@-@
@عشق کتاب
من طراحیاشو دوست داشتم، موسیقیشو، و اینکه باران دوستش داره D:
و اینم برام خیلی جالب بود که حتی فرانسه هم داره در راه انیمیشن سازی قدم بر میداره، ولی ایران... بی بخار تر از همیشه -__-
@عشق کتاب
من میدونم چیه ولی اگه میشه توضیح بده بیشتر بدونم دربارش :>
@عشق کتاب
حتی اگه ذاتا هم خوب نباشه بازم از شخصیتهای مورد علاقهی منه. مثل بلاتریکس T-T
@ عشق کتاب
اعتقادی بهش ندارم با اینکه دوتا از دوستام انجامش دادن!
@ᵛᶤᵒˡᵉᵗ ᶳᵉᶰᶳᵉᶤ
دقیقا منم، مثلاً ایتادوری رو دوست دارم ولی از اون شخصیت هاست که به خاطر یه اشتباه یا هرچی....یه قدرت بدست آوردن. و مجبور شدن قوی باشن . مثل هری پاتر D:
ولی اون شخصیت هایی خوبن که باهوشن مثل گوجو سنسی*-*
اول وایسین با یه میکس از میراکلس اینجا رو دگرگون کنم ^-^ شرمنده اگه میکسش مزخرفه، بهترین میکسی بود که میتونستم پیداش کنم *-*
پیشاپیش از طرفداران بلیور و نا_علاقه های میراکلس عذرخواهی نموده و به طرفداران میراکلس و بلیور تبریک میگوییم ^-^
بفرما "-"
+انیمه هم داره مگه:/ نمیدونستم..
@آرتمیس
کلا هر کاراکتری یه نکات مثبت داره و یه نکات منفی*-*
ولی درکل من آدمای باهوش و با اعتماد به نفس رو خیلی دوست دارم! -،-
توضیح میدم شیفت کردن چیه... یکم وایسین، یه کاری برام پیش اومد:(
فقط اگه دیدین میخواین الان بدونین یه سر به پیج اینستای eldream.ir بزنین.. تو هایلایتاش درمورد شیفت نوشته.. =)
ممدقلی شخصیت خیالی مورد علاقم تو کل کهکشانه!
( اگه نمیشناسین سرچ کنین D: )
وای منم! دیروز خیلییی زیاد شده بودن و همه رو یهو یاز کردم چون واقعا رو اعصاب بودن. فکر کن! 43 تا تب بود توی فایرفاکس. نصفشون رو نخوندم "-" عذاب وجدان دارم ولی واقعا وقت نمی کنم. دیگه نباید بذارم اونقدر زیاد شن "-"....
سلام*--*
من که توفیق ندارم توچت شرکت کنم ولی خب چون بحث داستان واینهاست بذارین یه چیزایی بگم:
چرا همه باجنس مخالفشون به عنوان شخصیت اصلی راحت ترن؟خیلی عجیبه🤔
ولی من خودم عاشق دخترم.با این حال...باهردوشون میتونم راحت باشم اگه درکش کنم.
ولی دقیقا دقیقا دقیقا.من عاشق پسرای معصوم وخوبم.کلا پسرای خوب رودوست دارم(منظورم اسکل بودن نیست.فقط خوب.مثل عشق کتاب😄)ودخترای شررررررر!
متاسفانه مشکل اینجاست که بله.همه جاتبعیض.خیلی کم پیدا میشه جایی که به شخصیت های دخترشون هم به اندازه ی پسرا اهمیت بدن وروشون کار کنن.ولی خب بیایین ازخودمون شروع کنیم.چراخودمون نیایم این کارو بکنیم؟هشتگ بیاین دخترای خفن خلق کنیم!
من خودم خوشحالم که هم شخصیت های مونث خفن دارم هم مذکر^^بیزار از تبعیض ودید یکطرفه.
ازاون طرف از هردشون ضعیف هم دارم!
وایولت چان...باید برم به لیست شخصیت های دختر قوی ای که تاحالا دیدم یه سری بزنم وبیام باهات حرف بزنم*__*
ولی ویکتوریکا توی انیمه ی گوسیک یه دختر فوق العاده باهوش بود. با این حال چون هوشش یکم زیادی افسانه ای بود من دوستش نداشتم. من از هرچیزی که زیادی اغراق آمیز بشه بدم میاد!
به همه ی شما سریال کره ای مستر سان شاین رو پیشنهاد میکنم!
شخصیت های بی اندازه خفن،وجدید.نه درحق پسرهاش(مردهاش:|)کم کاری کرده نه دخترها ودوتا از خفن ترین دختر ها رودارهههههههXD
ازلحاظ شخصیت پردازی بی نظیره!داستان پردازی ش هم حرف نداره.برای همه ی نویسنده ها واجبه دیدنش.
@آرتمیس
هری کجاش مهربونه؟از هری بدم میاد به شدت-_____-خیلی خیلی...خودبین بود:/اه ازاونایی که ...یه درصد فکر نمیکنن شاید هرچی من فکر میکنم درست نباشه و...کلا بخوام دلایل نفرتمو بگم طولانی میشه ولی درکل باتمام نظرات همه ی اسلایترینی هادرمورش موافقم.
@عشق کتاب و وایولت
دقیقا.من فقط ازبینشون رون رودست دارم.هرمیون رومخمه ولی منطقی بودن وقوی بودنش روتحسین میکنم.هری به هیچ وجه!
@سمر
عاشق هرکیم که ازهری بدش میاد😂#نفرت_بی_حدواندازه!
منم اسطوره ی زندگیم اسنیپه.تنها شخصیت توهری پاتر که میتونم درکش کنم!
دراکو(یاهمون دریکو)موردعلاقه م نیست ولی اون روهم درک میکنم...چون خیلی خیلی درحقش ظلم شد..البته میدونم شخصیتش اغراق آمیزمنفی بود...ولی خیلی تنهابود وهمین کافیه برای دوست داشتنی شدن شخصیتی برای من!
وبچه ها...شیفت کردن جدی واقعیه؟من میترسم!@______@چطور ممکنه؟
وایولت چان راستی من داستانمو گذاشتم^^
یعنی کسی به این کامنت طولانی من توجه میکنه؟√----√
@هلن
سناریو ای که میگی تقریبااااا شبیه مسترسان شاینه.البته... مستر سان شاین اینجوریه که پسره هدفی مثل انتقام داره،ودختره باعث میشه متوجه ی وطنش بشه و هدفش از انتقام تغییر کنه به دفاع از میهن.اما در اصل خود پسره دختره رو ازیه بی تجربه ی نا آگاه به کمال میرسونه^___^
خیلی خیلی زیباست!
@زینب دمدمی
من توجه کردم U_U
و برای چندمین بار خوندمش.. پس حداقل من خوندمش.. D:
و موافقم با حرفات*-*
اتفاقا برعکس.من به سختی ازکارکترهای پسرخوشم میاد😂
البته بعضی جاها هم اینجوریه که پسرهارو خیای دوست دارم ولی دخترا به دلم نمی شینن...بعد عذاب وجدان میگیرم.به خدا تقصیر من نیست-__-تقصیر نویسنده ست که به شخصیت پردازی دخترها اهمیت نمیده!
نمونه ش انیمه های شونن!
مستر سان شاین شخصیت دخترش اصلیه وخفن😅تازه دوتاهم هستن!
شیفت کردن یه پدیده ی عجیبه که خودمم نمیتونم باورش کنم.بذار عشق کتاب توضیح بده.منم بلد نیستم:///
@عشق کتاب
مرسی*---*
راستی وایولت...فونتش نامرتبه؟والا من نمیدونم باید چیکارش کنم😂نامرتب نیست کهXD
حالا بذار برم ببینم چی کار میتونم یکنم
اهم... با سلام خدمت شما، با آموزش شیفت کردن در خدمت شماییم ^-^
امم.. شیفت کردن به زبون ساده یعنی انتقال آگاهی و ذهن به یه دنیای دیگه، یه جورایی میشه که... مثلا تو بتونی توی هاگوارتز قدم بزنی، با هری واقعا صحبت کنی، یه زندگی جدید با اسم جدید و شکل جدید داشته باشی و بتونی حسش کنی، یکی از چیزایی که باعث میشه این ماجرا قشنگ بشه اینه که تموم اینا واقعیه، طبق تئوری جهانای موازی ذهن انسان اونقدر قدرت داره که بتونه یه جهان موازی خلق کنه و تو وقتی میخوای شیفت کنی یه دنیای واقعی فقط تو یه بعد دیگه میسازی و میتونی اونجا زندگی کنی.. گفتم، اگه اطلاعات بیشتری میخوای به پیج eldream.ir تو اینستا سر بزن، پیج دوست الدریمم هست.. فقط یادم نیست آیدیشو.. پیدا کردم برات مینویسم.
پس اینجوریه که تو میخوابی، از یه متود استفاده میکنی و کم کم بدنت خواب میره و ذهنت هوشیار میمونه، و اون موقع آروم آروم میتونی به دنیای دی آر( DR) ات که میشه دنیای شیفتت بیدار شی و اونجا واقعا واقعیه، شخصیتاش احساس دارن و نمیتونی ناراحتشون بکنی، یعنی میتونی، ولی خب.. مثل دنیای واقعیه، دل یه آدم واقعی رو شکستی.
قبلشم باید اسکریپت بنویسی، که میشه چیزایی که تو دی آر دوست داری داشته باشی. بعضی اسکریپتا اینجورین:
اسم:
توصیف ظاهری:
یا مثل یه عالمه از دخترا اسکرپیت میکنن که مثلا آزادی داشته باشن، پوستشون شفاف و خوب باشه، همیشه بوی خوب بدن، همیشه تمیز باشن، و آهان! تو نمیتونی اسکرپیت کنی که تو دی آر یکی عاشقته، یعنی اگه بکنی طرف عاشقت میشه، ولی انگار به زور عاشقته، از روی علاقه خودش نیست. میتونی اینجوری اسکریپت کنی که مثلا: فلانی اگه خودش خواست میتونه عاشقم باشه ^-^
اینجوری ممکنه به خواست خودش دوستت داشته باشه..
اسکریپت یعنی چیزی که میخوای تو دنیای دی آر داشته باشی به علاوه چیزای مهم، مثلا سیف وردت، یعنی تو توی دی آر یه کلمه میگی و توی دنیای واقعی بلند میشی، بالاخره یه راهی باید باشه که توی دنیای واقعی بیدار شی دیگه.. نه؟ دوراه هست واسه بیدار شدن تو واقعیت وقتی توی دی آری، یک اینکه یکی تو دنیای واقعی تکونت بده و بیدار شی یا خودت بخوای بیدار شی دو اینکه یه کلمه داشته باشی که وقتی تو دی آری بگی و توی دنیای واقعی بیدار شی.
اگه بازم دوست داشتی بدونی به اون پیجه سر بزن.. و نه، حطری نداره. احتمالا .-.
فقط اینه که یه کوچولو ضربان قلبو میبره بالا و دیگه.. هریه ساعت یه بار نمیتونی سعی کنی براش یا شیفت کنی، 4 بار در هفته، یا 3 بار بهترینشه.. شیفت انرژیتو میگیره و اگه هی انجام بدی و استراحت نکنی.. مریض میشی یا سردرد میگیری^-^
یکی از لجندای ایرانی شیفت که 12 سال تو دنیای شیفتش زندگی کرده بود ( =-=) و هی سنشو می آورد عقب میگفت هر یه هفته یه بار انجام میده. و مثلا برای یه ماه اونجا میمونه و خوش میگذرونه..
راستی.. میتونی تعیین کنی یه ساعت توی دنیای واقعی چقدر توی دی آر باشه.. عقلانی ترینش برای یه کسی که شروع کرده یه ساعت توی دنیای واقعی در برابر یه روز در دنیای شیفته...
ولی خیلی از اینایی که جوگیر میشن میذارن رو یه ساعت در برابر یه سال:/ و احتمالش کم میشه=")
چقدر حرف زدم .-.
وایولت چان*-*
اول از همه...مرسی که وقت گذاشتی ومرسی بابت نقدخیلی خوبتTTمن نمیدونم چی بگم!واقعا ممنون.
ولی دوتا نکته.
یکی این که جواب کامنتتو من چندتا کامنت پایین تر دادم چون بلاگفا اجازه نمیده زیاد حرف بزنیم توکامنتای بلند ودوما...چون تعداد کلمه های کامتت بیشتر ازحد مجاز بوده یه مقداریش نیومده.حالا نمیدونم خیلی زیاد بوده یا نه.ولی خب...شرمنده واقعا-__-از بخشی که جسیکا قابلمه رو برد نصف شده!
واقعا34صفحه شد؟فکر نمیکردم انقدر طولانی بشه😂😂
خداروشکر که تونوت گوشی نوشته بودی وگرنه جدا حیف میشد!