زمین نخورد دخترک یک پا
خنده‌هایش را ببین
جنگید برای یک لقمه‌ غذا
قدرت و نیرویش را ببین
بارید برف آرام و زیبا
دستان دراز شده‌اش را ببین
پس صدایش کن؛ صدا، صدا
چرخش سرش را ببین
بگرد درون جیبت را
نزدیک شدنش را ببین
بیاور بیرون یک شکلات را
چشمان پر از تمنایش را ببین
بزن لبخند، ای رهگذر تنها
انعکاس لبخندت را ببین
گرم کن دستانش را، در آن سرما
خوشحالی‌اش را ببین
بخر برای او یک عصا
آرامشش را ببین
پیشنهاد کن به او، خانه‌ی گرمت را
مخالفتش را ببین
بکش لپ سرخش را
ابروهای درهم رفته‌اش را ببین
بگو از آن مهربانی‌ها، از آرامش درون خانه‌ها
تشکرش را ببین
بایست همان جا، تنهای تنهای
دور شدنش را ببین
فکر کن به آینده‌ی امثال آن‌ها
پول‌های درون جیبت را ببین